در آینده‌ای نزدیک، کمبود شدید اکسیژن، بقای انسان‌ها را به خطر انداخته است. در این شرایط سخت، مادر و دختری برای زنده ماندن مبارزه می‌کنند. اما ورود ناگهانی دو غریبه‌ی درمانده به پناهگاه اکسیژن‌دار آن‌ها، چالش جدیدی را رقم می‌زند و ...

سریال داستان یک کلاهبردار به نام چارلی و یک پلیس مخفی به اسم اما که هردو در یک میزبانی با یکدیگر آشنا شده و راجع به هویت خودشان و شغلشان دروغ میگویند و ...

داستان فیلم درباره دختری به نام "ناتالی" که در لس آنجلس زندگی میکند. ناتالی که در عشق آدم بدشانسی است. تصمیم میگیرد که یک عشق مجازی را تجربه کند. او در برنامه دوستیابی با یک پسر ساحل شرقی به نام "جاش" آشنا می شود. ناتالی تصمیم می گیرد که جاش را در تعطیلات غافلگیر کند ولی ...

ویک بکت ، یک محقق فوق العاده ، برنامه ای را توسعه می دهد که احساس لذت و خوشی بی حد حصری را به کاربران منتقل می کند. به سرعت اما افراد مشهور و شرکت های مختلف با در خطر دیدن آینده شان از هر اقدامی برای از کار انداختن برنامه ویک کوتاهی نمی کنند و ...

دش که پسری بدبین است همراه با دوست خوشبینش لیلی همدیگر را با اروزها و ماجراجویی های که در دفترچه ای بین هم رد و بدل میکنند در نقاط مختلف نیویورک به چالش میکشند تا اینکه متوجه می شوند بیشتر از اون چیزی که فکرش رو میکردند با هم علایق مشترک دارند و ....

ساشا و مارکوس که در دوران کودکی دوستان یکدیگر بوده‌اند، دست زمانه آنها را به مدت پانزده سال از یکدیگر جدا می‌سازد. تا اینکه یک روز ساشا مارکوس را در سان فرانسیسکو ملاقات می‌کند و علارقم گذشت تمامی این سال‌ها هنوز هم برق امید و حال و هوای دوران کودکی در چشمان هر دوی آنها می‌درخشد…

داستان در مورد فردی است که به تازگی در شهر نیویورک فارغ التحصیل شده است و وارد داستان عاشقانه پیچیده ای میشود که…

مارگارت کین در دهه ی شصت میلادی با یک نقاش دیگر به نام والتر کین ازدواج می کند. این ازدواج به نظر ایده آل به نظر می رسید اما پس از اینکه نقاشی های مارگارت و والتر در یک گالری به نمایش گذاشته می شود و تنها نقاشی های مارگارت با استقبال خوبی مواجه می شوند و به فروش می روند ، والتر تصمیم می گیرد نقاشی های مارگارت را با نام خود برای فروش قرار دهد و به این ترتیب به شهرتی قابل توجه دست پیدا می کند. اما…

مردی جوان که از یک فاجعه در دریا نجات پیدا کرده است به یک سفر پرماجرا و حماسی کشیده می شود. وی در حالی که همچنان در دریا آواره است، با یک بازمانده دیگر ارتباط برقرار می کند و این بازمانده کسی نیست جز یک ببر بنگال ترسناک!...

«کوین لومکس» (کیانو ریوز) یک وکیل مدافع جوان، بی‌باک و شکست ناپذیر ساکن شهری کوچک در فلوریدا است. او توسط قدرتمندترین شرکت حقوقی دنیا در نیویورک استخدام می شود و با وجود مخالفت مادرش که نیویورک را شهری پر از فساد می داند پیشنهاد کار را پذیرفته و بهمراه همسرش به نیویورک می رود. اما بزودی همسرش شروع به دلتنگی می کند و اسرار دارد که برگردند اما کوین در شغل جدیدش غرق شده و توجه کمتری به همسرش دارد. همسرش پس از مدتی اشباحی اهریمنی را در اطراف خود می بیند و رفته رفته دچار جنون می شود. او روزی ادعا می کند که رئیس کوین، «جان میلتون» (آل پاچینو) به او تجاوز کرده، اما در همان روز میلتون بهمراه کوین در دادگاه بوده است. کوین همسرش را در یک مرکز روانی بستری می کند اما پس از اینکه همسرش خودکشی می کند و مادرش حقایقی وحشتناک را در مورد میلتون بیان می دارد کوین در می یابد که میلتون خودِ شیطان است و نقشه های هولناکی برایش دارد...

«جان مکلین» (بروس ویلیس) به همراه یک مغازه دار مجبور می شود در بازی یک بمب گذار شرکت کند، اما در همین حال تمام نیویورک را برای پیدا کردن آن فرد زیر پا می گذارد.